نظریه شخصیت آدلر
آدلریکی از روانشناسان به نام اتریشی است که پیشگام روانکاوی جامعه نگر است ، وی نظریات مختلفی را ارائه داد و خدمات زیادی به روانشناسی کرد . روانشناسی آدلری بیشتر از نوع کاربردی است تا از نوع آموزشی . آلفرد آدلر نظریات مهمی را بیان کرد از جمله احساس حقارت ، تلاش برای رسیدن به برتری ، جبران ، شیوه زندگی و علاقه اجتماعی ، انواع شخصیت و ترتیب تولد فرزندان . گرچه نوشته های آدلر اطلاعات زیادی در مورد عمق و پیچیدگی شخصیت انسان به ما می دهد ولی نظریه شخصیت ساده ای را به وجود آورد که از اصل ایجاز پیروی می کند . در ادامه این مقاله به بیان نظریه شخصیت آدلر می پردازیم .
نظریه شخصیت آدلر
از نظر آدلر منظومه خانواده اولین محیط اجتماعی را تشکیل می دهد و هر کودکی تلاش می کند با رقابت در خانواده مورد توجه قرار گیرد . مطلوب بودن ، رضایت از جنسیت ، جذب کردن ارزش های خانوادگی یا قرار گرفتن در کنار یکی از اعضای خانواده می تواند زمینه را برای احساس موفقیت آماده کند . معلولیت ها ، نقص های عضوی یا یتیم بودن برای برخی کودکان می تواند موقعیت ساز باشد . موقعیت کودک در منظومه خانواده بسیار حائز اهمیت است و به همین دلیل است که ترتیب تولد در شخصیت فرزندان مهم می شود . هر کودکی باید قلمرویی داشته باشد که آن قلمرو در بردارنده توانایی هایی باشد که در وی احساس ارزشمندی ایجاد کند . اگر کودکان بتوانند توانایی های خود در حوزه توانایی ، جرات و اعتماد را بسنجند و متقاعد شوند که می توانند این موقعیت را با تلاش موثر به دست بیاورند در آن صورت می توانند " جنبه مفید زندگی " را پیش بگیرند ، اگر کودک نتواند به چنین احساسی برسد در آن صورت دچار دلسردی شده و رفتار ناراحت کننده از خود نشان خواهند داد تا شاید از این راه بتوانند آن موقعیت را بدست آورند . برای آدلر گراها ، کودک «ناسازگار» کودک « بیمار» نیست . این کودک یک کودک «دلسرد» است و هدف کودکان دلسرد جلب توجه ، کسب قدرت ، گرفتن انتقام و اظهار شکست یا نقص است .
کودکان در مسیر اجتماعی شدن ، از تجربه های خود نتیجه گیری می کنند و چون فرایندهای منطقی و قضاوت در کودکان خردسال خوب رشد نکرده است از این رو باورهای راسخ آنها اشتباه بوده یا فقط تا حدی «حقیقت» دارد این وجود ، آنها این نتیجه گیری ها را در مورد خود و دیگران می پذیرند و انگار که حقیقت دارند . این نتیجه گیری ها ارزیابی های ذهنی بوده و اندریافت های سوگیری شده ی خود آنها از جهان ، به جای «واقعیت عینی» است . کودکان نقشه ای شناختی یا سبک زندگی می سازند که بر « من کوچک »آنها در مواجه شدن با دنیای «بزرگ» کمک می کند . سبک زندگی در بردارنده آرزوها ، اهداف درازمدت و بیان شرایط اجتماعی یا شخصی است که برای «امنيت» فرد ضروری است . بخش دوم دارای حالتی «خیالی» است و در درمان به صورت «اگر فقط، آن وقت من» مطرح می شوند.
موزاک باورهای راسخ سبک زندگی را به 4 بخش تقسیم می کند :
- خودپنداره : باورهایی که من در مورد خودم دارم و اینکه چه کسی هستم .
- خود آرمانی : ورهای مربوط به این که من باید چه بشوم یا مجبورم بشوم تا بتوانم «موقعیتی» به دست بیاورم.
- تصویر دنیا : باورهای مربوط به غیر از خود مانند مردم ، طبیعت و ... و آنچه که دنیا از من می خواهد .
- باورهای اخلاقی : درست و غلط های شخصی
احساس کهتری زمانی پیش می آید که بین «خود» و باورهای «خود آرمانی» فاصله باشد . مثلا من قد کوتاه هستم و باید قد بلند باشم . آدلر این موضوع را زمانی مطرح کرد که هنوز درانجمن فروید بود و در نهایت منجر به جدایی وی از فروید شد . این نوع احساس کهتری ها در اصل «نابهنجار» نیستند . مخالفت با مشاهده های آدلر مبنی بر احساس کهتری کار دشواری است . نشانه های مرضی تنها زمانی ایجاد می شود که افراد به شکلی عمل کنند که انگار حقیر هستند یا به شکل بیمار رفتار می کنند ، چیزی که آدلرگراها آن را نا امیدی یا «عقده کهتری» می نامند ؛ احساس کهتری همگانی و «هنجار» است ، ولی عقده ی کهتری منعکس کننده ناامیدی یک بخش محدود جامعه بوده و معمولا «نابهنجار» است . قسمت اول از دید دیگران پنهان و مخفی می ماند و قسمت دوم تجلی آشکار بی کفایتی یا بیماری» است . مردم با استفاده از طرح های خود ، جنب و جوش و تحرک را در طول زندگی تسهیل می کنند و این کار به آنها امکان می دهد تا به ارزشیابی ، فهمیدن ، تجربه کردن ، پیش بینی کرد و کنترل تجربه ها دست بزنند .
اگر چه سبک زندگی وسیله ای برای کنار امدن با تجربه است ولی به صورت ناهشیار عمل می کند ، سبک زندگی بیشتر در بردارنده سازمان شناختی فرد است تا سازمان رفتاری برای مثال این باور که " من به هیجان نیاز دارم " می تواند به انتخاب نوع خاصی از شغل مثل هنرپیشگی یا «برون ریزی» منجر شود . در درون سبک زندگی فرد می تواند مفید یا بی فایده عمل کند ولی تمایز بین سازمان شناختی و سازمان رفتاری به آدلرگراها این امکان را می دهد که بین مشاوره و روان درمانی تمایز قائل شوند . در دیدگاه انها هدف روان درمانی تغییر سبک زندگی است در حالی که مشاوره رفتار فرد را درون همان سبک زندگی تغییر می دهد.
مردم قربانی هیجان های خود نیستند بلکه آنها هیجان ها را خلق می کنند تا در رسیدن به هدف هایشان آنها را یاری دهند . اگر چه اموری چون عشق ، شغل و جامعه باید حل شوند ولی می توان آنها را به تعویق انداخت و در جای دیگری جبران کرد ، حتی افراد موفق نیز به خاطر آن که موفق تر نیستند به روان رنجوری مبتلا می شوند و نشانه مرضی روان رنجوری این است «من نمی توانم ، چون مریض هستم» و به این سمت حرکت می کنند «من انجام نمی دهم چون ممکن است عزت نفسم آسیب ببیند»
این افراد می دانند که باید کاری بکنند تا احساس داشته باشند اما «نمی توانند» ، آدلر به این افراد شخصیت های «بله - اما» می گوید . مردم برای خفظ غرور از پیدا کردن راه حل اجتناب می کنند و حتی زمانی که در انتظار شکست هستند سعی می کنند مابقی عزت نفس خود را حفظ کنند . هدف برتری جویی فرد روان پریش اغلب مغرورانه تر و بالاتر از نوع معمول است . «روانشناسی فردنگر» نشان داده است که هدف برتری جویی می تواند در این گونه نگرش ها تثبیت شود و وقتی که فرد علاقه دیگران را از دست می دهد حتی علاقه به تعقل و درک خود را نیز از دست می هد و عقل سالم برای او بی فایده می شود . زمانی که یک فرد پارانویید تصور می کند که دیگران در حال تهدید او هستند به دنبال کسب آبرو تفاخر است و هم چنین توهمات یک فرد اسکیزوفرنی مبنی بر مسیح بودن برخی از راه حل هایی است که برای شبه تکالیف معنوی مورد استفاده قرار می گیرد .
ویژگی های فرد دارای سلامت روانی از دیدگاه نظریه شخصیت آدلر
فرد دارای سلامت روانی یا به طور کلی فرد بهنجار ، فردی است با علایق اجتماعی که شوق زندگی دارد و تکالیف زندگی را بدون هرگونه طفره ، بهانه یا «نمایش جنبی» انجام می دهد . چنین فردی در مورد چالش های زندگی دیدی مطمئن و خوش بینانه دارد ودارای احساس تعلق و مشارکت است و «شجاعت» ناکامل بودن را دارد و می داند که می تواند با وجود نا کامل بودن مورد پذیرش دیگران باشد . چنین فردی ارزش های عیبناک را از خود دور میکند و تلاش می کند تا ارزش های همسو با منطق آهنین «زندگی اجتماعی» را جانشین آنها سازد . اما ، چنین فردی نه وجود دارد و نه روان درمانی می تواند آن را ایجاد کند . با این وصف ، این وضعیت را می توان نوعی " آرمان آدلر " نامید و چون مقصود آدلر جانشین کردن خطاهای کوچک به جای خطاهای بزرگ بود بنابراین می توان توسط روان درمانی به برخی از این هدف ها دست یافت .
منابع : نظریه های شخصیت ؛ جس فیست و جی فیست ، ترجمه یحیی سید محمدی
آدلر ؛ پیشگام روانکاوی جامعه نگر ؛ دکتر حمید عیزاده
در صورت علاقه مندی به این مقاله می توانید باقی مقالات را در سایت هیوا مشاهده کنید و کانال تلگرام ما را دنبال کنید .
سوالات متداول
1- ✔️ نظریات آدلر شامل چیست؟
✔️ آلفرد آدلر نظریات مهمی را بیان کرد از جمله احساس حقارت ، تلاش برای رسیدن به برتری ، جبران و غیره که در متن مقاله توضیحات آن ارائه شده است.
2- ✔️ نظریه شخصیت آدلر چیست؟
✔️ از نظر آدلر منظومه خانواده اولین محیط اجتماعی را تشکیل می دهد و هر کودکی تلاش می کند با رقابت در خانواده مورد توجه قرار گیرد که در متن شرح داده شده است.
3- ✔️ ویژگی های فرد دارای سلامت روانی از دیدگاه نظریه شخصیت آدلر چیست؟
✔️ فرد دارای سلامت روانی یا به طور کلی فرد بهنجار ، فردی است با علایق اجتماعی که شوق زندگی دارد که در متن مقاله توضیحاتی ارائه شده است.
نظر شما تا حداکثر 3 روز کاری تایید و نمایش داده خواهد شد. |