واكنش در برابر مرگ
هيچ واكنشی در برابر مرگ را نمی توان " صحيح " يا " غلط " دانست . افراد مختلف واكنش های متفاوتی از خود نشان می دهند . معمولاً نحوه مرگ و فقدان به ویژه در هنگام زلزله به گونهای است كه پذيرش آن را برای افراد ، اعم از كودک و بزرگسال دشوارتر می سازد ، به دليل اينكه : احتمال اين كه مرگی دلخراش باشد بيشتر است ، معمولاً تعداد زيادی افراد در جريان حادثه می ميرند ، و افراد شاهد اين مرگ ها هستند ، تهديد سلامتی پس از فاجعه باز هم وجود دارد ( مانند پس لرزه های قوی ) و گاهی يافتن اجساد عزيزان مقدور نيست . مرگ های دلخراش ، مرگ تروماتيک خوانده می شوند . در اين گونه موارد ، واكنش های سوگ ممكن است بسيار شديد بوده ، و حتی با علايمی از اختلال استرس پس از سانحه همراه باشد ، مثلاً افراد از كابوس شبانه رنج ببرند . افزايش اضطراب و گوش به زنگی مفرط در مواردی كه افراد شاهد مرگ دلخراش بودهاند ، چندان ناشايع نيست . نكته ديگر اين است كه فقدان های طبيعی مانند مرگ پدر بزرگ و مادر بزرگ ، به دنبال زلزله همچنان محتمل هستند . نبايد انتظار داشته باشيم كه تحمل اين فقدان ها برای افراد به ویژه كودكان آسان باشد . چنين مرگی می تواند يادآور خاطرات مرگ های تروماتيی زمان فاجعه باشد. در این مقاله به بررسی واكنش در برابر مرگ می پردازیم .
عکس العمل در مقابل فوت عزیزان
واكنش های معمولی در برابر مرگ در كودكان عبارتند از شوک و ناباوری ، اعتراض به آن چه اتفاق افتاده ، همدلی ، و گاه ادامه فعاليت ها به صورت عادی . با گذشت زمان ممكن است ترس و اضطراب به اين حالات اضافه شوند ، كودكی كه يكی از بستگان را از دست داده ممكن است همواره نگران از دست دادن والدين باشد . اختلالات خواب از ساير مشكلات كودک سوگوار هستند ، که به شکل مشکل در به خواب رفتن و یا به صورت اشكال در تداوم خواب . گاهی كودک می ترسد كه اگر به خواب برود ديگر نتواند بيدار شود . ممكن است كودک مكرراً گريه كند ، يا بی تفاوت باشد . گاهی كودک به طور کامل با خاطرات مربوط به متوفی اشتغال ذهنی دارد و با وی همانند سازی می کند . گاهی كودكان می خواهند عكس متوفی را ببينند ، نامه های او برايشان خوانده شود ، يا در مورد وی با ايشان صحبت شود . كه اين درخواست ها گاه برای بزرگتر ها مضطرب كننده است . بايد به بزرگتر ها اطمينان دهيم كه اين يكی از راه های طبيعی كنارآمدن كودكان با مرگ است .
خشم يكی ديگر از احساسات معمول در كودكان سوگوار ، به ویژه پسر بچه ها است . كودک ممكن است با تصور اين كه متوفی عمداً او را تنها گذاشته خشمگين باشد يا اين كه تصور كند خداوند عمداً او را در چنين شرايط سختی قرار داده است . خشم تا حد زيادی با احساس گناه همراه است . همان گونه كه مشاهده می شود ، واكنش طبیعی و نرمال در برابر مرگ طيف وسيعی از علايم را شامل می شود . در صورتی كه اين واكنش پيچيده و عارضه دار شود ، مثلاً در مواردی كه سوگ تأخيری بسيار شديد يا طول كشنده باشد ، بايد به كودک سوگوار كمک كنيم .
در بزرگسالان ، به دنبال فقدان ، به طور طبيعی انتظار گذار از چند مرحله پياپی سوگ را داريم كه شامل انكار ، خشم ، چانهزدن ، افسردگی و پذيرش فقدان است . همانند كودكان ، در بزرگسالان هم نمی توانيم روش خاصی را به عنوان روش " صحيح " سوگواری بخوانيم ، افراد مختلف واكنش های متفاوتی را خواهند داشت .
اقدامات غير دارويی سوگ طبيعی
بدون شک به دنبال مرگ عزیزان به ویژه در حادثه ای مانند زلزله ، افراد با فقدان های زیادی رو به رو می شوند . به طور طبيعی واكنش سوگ تا دو ماه طول می کشد و انتظار می رود طی اين دوره فرد به تدريج به عملكرد اوليه خود برگردد . يكی از شرط های بازگشت به زندگی طبیعی و نرمال ، گذار صحيح از مراحل مختلف واكنش سوگ است ، بنابراين تسهيل سوگواری در مراحل ابتدايی پس از زلزله ، از بروز واكنش های سوگ عارضه دار در مراحل بعدی جلوگيری می کند . در اولين روز های پس از بحران ، تشويق بازماندگان به حضور در مراسم سوگواری ، تشكيل مراسم سوگواری به كمک روحانيون و معتمدين مردم از اقدامات اوليه است . در ضمن با توجه به اعتقادات و سنن محلی ، برگزاری مراسم در زمان های خاص ( مانند روز چهلم ـ سالگرد ) می تواند كمک كننده باشد . در فجايع گسترده نياز به وجود تعداد بيشتری روحانی وجود دارد و در صورتی كه آنان توسط روحانی تیم توجيه شده باشند، در كنار اين مراسم می توانند بازماندگان را با واكنش هايی كه به طور طبيعی به دنبال بحران ايجاد می شوند آشنا نموده و آنان را به همكاری با گروه های حمايت های روانی ـ اجتماعی ترغيب نمايند . هم چنين از فرصت تجمع داغداران می توان برای برگزاری جلسه آموزش عمومی توسط روانشناسان و روانپزشکان استفاده کرد .
به دنبال زلزله ، مشاهده می شود كه نيروهای امداد با هدف آرامش بخشيدن به فرد بازمانده ، در برابر سوال وی در مورد وضعيت عزيزی كه فوت نموده است به دروغ در مورد زنده بودن و سلامت فرد اطمينان می دهند ، اين در حالی است كه این مسئله فرد را برای سوگ عارضه دار و ساير اختلالات احتمالی به دنبال زلزله مستعد تر می کند . در مواردی كه اطلاعی نداريم بايد حتماً به فرد واقعيت عدم وجود اطلاعات دقيق را منتقل كنيم و به وی اطمينان دهيم كه هرگونه اطلاعات جديدی را در اختيارش خواهيم گذاشت . گاه در مركز فاجعه و يا شهرهايی كه مجروحين و بازماندگان به آن جا اعزام می شوند مراكز اطلاع رسانی برپا می شود ، و در سال های اخير اطلاعات مربوط به بازماندگان در سايت های اينترنت قابل دسترسی است ، می توانيم امكان دسترسی به اطلاعات از اين طريق را به بازماندگان يادآوری كنيم . بسياری از امدادگران و متخصصين افشای خبر ناگوار برای فرد بازمانده به خصوص كودكان را دشوار می بینند . گاهی در چنين موقعيت هايی شک می کنيم كه آيا می توانيم پس از انتقال خبر ناگوار از عهده حمايت های لازم برای فرد برآييم يا خير . کارهایی مانند ارائه خبر ناگوار در جمع ، يعنی جايی كه افرادی با مشكلات مشابه حضور دارند و بيان تدريجی واقعيت ها ، در اين شرايط كمک كننده خواهد بود . در صورتی كه از اتفاقاتی كه برای فرد متوفی قبل از مرگ افتاده اطلاع داشته باشيم ، می توانيم به آرامی آن ها را برای بازماندگان او بازگو کنیم .
بسياری معتقدند كه بهتر است فرد با جنازه عزيزانش رو به رو نشود ، اين مسئله به ویژه در مورد كودكان و در مواردی كه جنازه تا حدی متلاشی شده است درست است . بهترين روش اين است كه به فرد اجازه داده شود در صورت تمايل ، از عزيز از دست رفته اش خداحافظی كند ، اين قاعده در مورد كودكان هم کاربرد دارد . آنان اين حق را دارند كه تصميم بگيرند در مراسم سوگواری شركت كنند ، با عزيزشان خداحافظی كنند يا خير .
در مواردی كه اجساد متلاشی می شوند ، می توان تنها بخشی از جنازه را كه نسبتاً سالم مانده به بازماندگان نشان داد و صحنه مناسب تری را برای ديدن جسد ایجاد کرد . در بسياری از موارد افراد هم بزرگسالان و هم خردسالان تمايل دارند كه يكی از متعلقات متوفی را به عنوان يادگاری برای خود نگه دارند ، چنين رفتاری هرگز نبايد منع نشود ، چون كه ما از بازماندگان انتظار نداريم كه افراد متوفی را فراموش كنند ، آنان بايد قادر باشند كه با غم فقدان كنار آمده در طول زمان زندگی جديدی را شروع كنند . برخلاف تصور عموم ، حضور فرد داغديده در محل فاجعه باعث تشديد مشكلات وی نخواهد گرديد ، بلكه به كنار آمدن با واقعيت كمک خواهد كرد . تشويق افراد به ترک محل فاجعه مداخله صحيحی نيست و بايد توجه داشته باشيم كه به نوعی تشويق افراد به اقدام به " رفتارهای اجتنابی " محسوب می شود . جلوگیری از بازگويی خاطرات مربوط به متوفی ، صحبت در مورد مرگ و ابراز هيجانات ناشی از تأثیر فرد از فاجعه و مرگ عزيزان نيز هرگز نبايد تشويق شود . اين امر خصوصاً در مورد كودكان صدق می كند، چون كه بسياری از كودكان با مشاهده غم و اندوه والدين برای آن كه آنان را بيش از پيش متأثر نگردانند از صحبت كردن در مورد فاجعه و نيز مرگ عزيزان خودداری می کنند و همين مسئله زمينه را برای بروز مشكلات آینده ایجاد می كند . در ضمن ، كودكان خردسال ممكن است به دليل محدوديت های مهارت بيان و محدوديت لغات نتوانند احساسات درونی خود را به راحتی با بزرگترها در ميان بگذارند ، در اين موارد استفاده از بازی و نقاشی بسيار كمک كننده است .
**** نكته ای كه در مورد كودک سوگوار همواره بايد به آن توجه داشته باشيم ، اجتناب از صحبت های نادرست است ، همانند تشبيه مرگ به خواب يا سفر ، وعده دادن به اين كه فرد متوفی به زودی بازخواهد گشت و غيره . ****
برای اطلاعات بیشتر درباره نحوه برخورد و مقابله با انواع حوادث استرس زای زندگی مانند مرگ در کانال تلگرام مشاوره روانشناسی فیلیا متعلق به سایت مشاوره خانواده فیلیا عضو شوید . یا اگر در مورد مسائل مربوط به کودکان مانند سن شروع حرف زدن و راه رفتن ، نقاشی ، بازی ، دوستیابی ، انگشت مکیدن ، ناخن جویدن ، مسائل و مشکلات مدرسه مانند مشکلات ریاضی ، خواندن و نوشتن ، ترس از تنهایی ، ترس از تاریکی ، مسائل مربوط به بزرگسالی مانند ازدواج ، طلاق ، بیوگی ، تنهایی ، اعتیاد ، درمان شکست عاطفی ، و ... سوال دارید و نیاز به راهنمایی دارید با مشاوره تلفنی روانشناسی فیلیا تماس بگیرید تا از کمک مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی فیلیا استفاده کنید .
» روش های کنار آمدن با مرگ عزیزان از دست رفته
» مراحل مرگ
نظر شما تا حداکثر 3 روز کاری تایید و نمایش داده خواهد شد. |