تاثیر ژنتیک و سابقه خانوادگی در ایجاد اختلال روانی
تاریخ خبر: 2020-10-12 08:36:45
دکتر فریبرز درتاج اظهار کرد : کاملاً مستند است ، که سلامت روان انسان ، از یک تعاملِ پیچیدة بین عوامل ژنتیکی ، روانشناختی ، سبک زندگی به وجود میآید . علاوه بر این، افراد در معرض محیطهای بیشمار و مختلفی نیز قرار دارند و سلامت روان چیزی فراتر از نبود بیماری روانی است و مشکلات بهداشت روان میتواند دلایل گستردهای داشته باشد .
این عضو شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور، با بیان اینکه مهارتهای اساسی شناختی و اجتماعی ؛ با توجه به تأثیرشان بر تمام جنبههای زندگی روزمره ، به عنوان یک جزء مهم در سلامت روان قلمداد می شوند ، اظهار کرد : مهارتهای شناختی شامل توانایی توجه ، یادآوری و سازماندهی اطلاعات، حل مشکلات و تصمیم گیری است و مهارتهای اجتماعی شامل توانایی استفاده از مجموعه توانایی های کلامی و غیرکلامی ، برای برقراری ارتباط و تعامل با دیگران است و همه این تواناییها به یکدیگر وابسته هستند و به افراد امکان می دهد در محیط خود فعالیت و تعامل داشته باشند .
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران ادامه داد : مهارتهایِ عاطفی ؛ به معنیِ توانایی شناختن ، بیان و تعدیل احساسات خود ؛ نیز به عنوان یکی دیگر از مؤلفه های مهم سلامت روان محسوب می شود . این مؤلفه به عنوان واسطه ای برای تنظیم استرس نیز پیشنهاد شده است . همچنین در مطالعات تصویربرداری بالینی و عصبی ، ارتباط معناداری بین تنظیم عاطفی نامناسب یا ناکارآمد و افسردگی مشاهده شده است . همدلی ، نیز به عنوانِ بخشی از این مؤلفه ، یعنی توانایی تجربه و درک بدونِ سردرگمیِ احساس خود و دیگران است . این توانایی افراد را قادر می سازد تا از طریق روشهای مؤثر با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و تعامل کنند و اقدامات ، اهداف و احساسات دیگران را پیش بینی کنند .
درتاج گفت : عدم انعطاف پذیری می تواند برای شخصی که دچار تغییرات ناگهانی و یا مهم زندگی می شود ، پریشانی بزرگی ایجاد کند و علائم و رگه هایی از چندین اختلال روانپزشکی مانند شخصیت وسواسی یا اختلال هذیانی را به دنبال داشته باشد . توانایی اساسی در عملکرد در نقشهای اجتماعی و مشارکت در تعاملات اجتماعی معنی دار، جنبه مهمی از سلامت روان است و به ویژه به مقاومت در برابر پریشانی کمک می کند . محرومیت اجتماعی ، اغلب با مختل شدنِ مشارکت اجتماعی همراه است . وجودِ یک رابطه هماهنگ بین بدن و ذهن نیز بر اساس این مفهوم است که ذهن ، مغز ، اُرگانیسم و محیط به شدت به هم پیوسته اند و نمی توان تجربه کلیِ بودن در جهان را از وضعیتی که بدن فرد در محیط خود احساس می کند ، جدا کرد . اختلالات این تعامل ممکن است منجر به تجارب روان پریشی ، اختلالات خوردن ، خودزنی ، اختلال بدشکلی بدن یا سلامت جسمی ضعیف شود .
سابقه خانوادگی و ژنتیکی عاملی موثر در ایجاد اختلال روانی
وی به عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی به عنوان یکی از عواملی که میتواند در ایجاد اختلال روان نقش داشته باشد نام برد و افزود : سابقه خانوادگی و ژنتیکی می تواند احتمالِ عدم سلامتِ روانی را افزایش دهد ، زیرا برخی از ژنها ، فرد را در معرض خطر بیشتری قرار می دهند . تحقیقات نشان می دهد برخی از مشکلات بهداشت روانی ممکن است در خانواده ها بروز کند . به عنوان مثال، اگر پدر یا مادری مبتلا به اسکیزوفرنی باشند ، احتمال اینکه فرزندشان به اسکیزوفرنی مبتلا شود ، بسیار زیاد است .
این هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد : هنوز دلایل قطعی وجود ندارد ، که آیا این اختلالات به خاطر ژنها است یا به دلیل عوامل دیگر ، مانند محیطی که در آن بزرگ می شویم، یا روشهای تفکر ، مقابله و رفتارهایی که ممکن است از والدین خود یاد بگیریم . اگرچه ایجاد برخی از مشکلات بهداشت روان ممکن است تحت تأثیر ژنهای ما باشد ، اما داشتن ژنی مرتبط با یک اختلال روانی ، تضمینی برای ایجاد آن اختلال نیست و بسیاری از افرادی که مشکلاتِ بهداشت روانی را تجربه می کنند ، هیچ ژن مرتبط یا سابقه خانوادگی ندارند .
درتاج به تعادل شیمیایی مغز اشاره کرد و گفت : مغز انسان بسیار پیچیده است . برخی تحقیقات نشان می دهد که ممکن است مشکلات سلامت روان با تغییر در برخی مواد شیمیایی مغز (مانند سروتونین و دوپامین) مرتبط باشد ، اما هنوز استدلالهایی که نشان می دهد عدم تعادلِ شیمیاییِ مغز فردی ، به تنهایی می تواند دلیل مشکلات روانی باشد ، بسیار ضعیف است .
سبک زندگی عاملی موثر در ایجاد اختلالات روان
به گفته این عضو شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور ،عامل سوم اختلال در روان ، عوامل محیطی هستند که خود به سه دسته عواملِ محیط فیزیکی ، عواملِ محیط اجتماعی و عواملِ محیط اقتصادی تقسیم می شوند که عوامل محیطی فیزیکی مؤثر در بیماریهای روانی عواملی هستند که قدرت تأثیر در سیستم بیولوژیکی یا شیمی- عصبی فرد را دارند و بدین ترتیب شانس ابتلا به اختلال را افزایش می دهند .
کمبود حمایت اجتماعی میتواند ایجاد کننده اختلال روان باشد؟
وی ادامه داد : عوامل محیط اجتماعی به شرایط اجتماعی ، نژادی و قومی و رابطه ای اشاره دارد ، که ممکن است توانایی فرد برای کنار آمدن با استرس را تحت تأثیر قرار دهد. یک مثال خوب ؛ نداشتن یک سیستم حمایتِ اجتماعی قوی است . مثلاً فردی شغل خود را از دست می دهد یا طلاق می گیرد . داشتن دوستان و خانواده حمایتگر ، در این مدت برای توانایی او در کنار آمدن با استرس امری حیاتی است . کمبود حمایت اجتماعی فقط یکی از انواع عوامل محیط اجتماعی است . مواردی مثل ؛ اَنگ اجتماعی ، سابقه سوء استفاده ، اختلافات خانوادگی در دوران کودکی ، کودک آزاری ، ضربه یا بی توجهی در کودکی ، انزوای اجتماعی یا تنهایی ، تجربه تبعیض ، آسیبهایِ اجتماعی ، خشونت خانگی یا سایر آزارها در بزرگسالی ، درگیر شدن در یک حادثه جدی ، یا قربانی شدن در یک جنایت خشن ، از دست دادن زود هنگام پدر یا مادر ، فقدان معنویت یا وابستگی دینی ، کمبود کار یا سرگرمی های معنی دار ، روابط سمی و......همه در دسته عوامل مربوط به محیط اجتماعیِ تأثیرگذار بر سلامت روان قرار می گیرند .
معیارهای سنجش سلامت روان
درتاج در پاسخ به این سوال که سلامت روان از چه طریقی و با توجه به چه معیارهایی سنجیده میشود؟ اظهار کرد: اندازهگیری سلامت روان اغلب دشوارتر از اندازهگیری انواع دیگر سلامت است . این امر تا حدی به دلیل محدودیتِ دسترسی به آزمونهای بیولوژیکیِ عینی و رهنمودهای تشخیصیِ متغیر، در کنار تفاوتهای بین فرهنگی در تجربه سلامت روان و عوامل پیچیده اجتماعی و روانی است . تشخیص وضعیت سلامتِ روانی ممکن است توسط یک روانپزشک ، روانشناس ، مددکار اجتماعی یا بالینی یا سایر متخصصان بهداشت روان انجام شود . پزشک مراقبتهای اولیه نیز ممکن است در ارزیابی تشخیصی شرکت کند یا به یک متخصص بهداشت روان ارجاع کند .
وی به بیان معیارهای ثابتی که در سنجش اولیه اندازه گیری سلامت روان مورد استفاده قرار می گیرد پرداخت و گفت : یکی از این معیارها دادههای موجود است ، بسیاری از نتایج در تحقیقات بهداشت روان لزوماً به ابزار ارزیابی نیاز ندارند . به طور فزاینده در سطح کلان داده های مرتبط با سوابق بیمارستانی ، جزئیات جمعیت شناختی ، سابقه سلامت ، اطلاعات دفترچه بیمه و نسخه ، تعداد ارجاعات به روانشناس یا روانپزشک ، سوابق پلیسی و ... می تواند مفید باشد و در سطح خُرد ، گزارش خودِ مراجع در مورد هر نوع تشخیص روانپزشکی- روانشناسی یا داروهای روانپزشکی، به طور منظم به جای ابزار ارزیابی خاص استفاده می شود . اینکه آیا اطلاعاتی که به آن نیاز داریم از قبل وجود دارد یا اینکه تلاش برای جمع آوری داده های تازه ضروری است ؛ باید ابتدا ارزیابی شود .
درتاج در ادامه با اشاره به اندازه گیریهای بیولوژیکی گفت : برخی از آزمایشات بیولوژیکی مثل اندازه گیری امواج مغزی (EEG)، نیز در دسترس هستند و اغلب در تحقیقات روانپزشکی مورد استفاده قرار می گیرند ، اما به طور معمول برای مطالعه و سنجش شرایط بهداشت روان مفید نیستند .
به گفته این عضو شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور، ابزار طلاییِ تشخیصی و ارزیابی قطعیِ وضعیت سلامت روانی افراد از مصاحبه دقیق روانپزشکی توسط روانپزشکان و روانشناسانِ آموزش دیده ( در بیشتر کشورها روانشناس بالینی ) حاصل می شود . همچنین تکمیل این مصاحبه های تشخیصی ممکن است چند ساعت طول بکشد و شامل چندین سطحِ پرسش و آزمایش برای علائم گسترده سلامت روان باشد . البته احتمالاً غیرممکن است که هر مطالعه بتواند روانپزشکان یا روانشناسانی را استخدام کند تا بسیاری از افراد را با این روش ارزیابی کند .
علائم عمومی عدم سلامت روان
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران درباره علائم هشداردهنده و نشانههای عمومیِ عدم سلامت روان گفت : هر بیماری بهداشت روانی علائم و نشانههای ویژه و مخصوص به خود را دارد . اما به طور کلی ، علائمی مثل ؛ تغییرات مشخص در شخصیت ، الگوی غذا خوردن یا خوابیدن ، ناتوانی در کنار آمدن با مشکلات یا فعالیتهای روزمره، احساس قطع ارتباط یا کناره گیری از فعالیت های عادی ، تفکر غیرمعمول یا جادویی ، اضطراب بیش از حد، غم و اندوه طولانی مدت ، افسردگی یا بی علاقگی به امور، افکار یا اظهارات مربوط به خودکشی یا آسیب رساندن به دیگران، سوء مصرف مواد ، تغییرات شدید خلقی ، خشم ، خصومت یا رفتار خشن بیش از حد و ... جزء ریسک فاکتورها و علائم هشداردهنده عمومیِ به خطر افتادن سلامت روان هستند ، که باید مورد توجه خودِ افراد و اطرافیانشان قرار گیرد .
به گفته درتاج، دانستن این نکنه ضروری است، بسیاری از افرادی که دارای اختلالات بهداشت روان هستند، علائم و نشانههای خود را بخش طبیعی از زندگی می دانند و یا به دلیل شرم و ترس از درمان خودداری می کنند.
منبع : ایسنا